در میانه آشفتگیهای اقتصادی که طی سالهای اخیر سراسر زیست اجتماعی ایران را دربر گرفته، حوزه تجهیزات پزشکی به یکی از پرچالشترین میدانهای سیاستگذاری بدل شده است؛ میدانی که در آن بیماران، پزشکان، تولیدکنندگان و واردکنندگان هر یک به سهم خود داعیه دفاع از حقوق عمومی را دارند، اما واقعیت صحنه چیز دیگری روایت میکند؛ رقابتی ناعادلانه، شبکهای از منافع درهمتنیده و بازاری که بیش از آنکه به منطق علم و سلامت تکیه داشته باشد، به مناسبات آغشته است. در روزهایی که رئیس سازمان غذا و دارو از تغییر مبنای ارزی تجهیزات پزشکی سخن میگوید و هشدار میدهد که در صورت خلف وعده بیمهها و سازمانهای مسئول، بیمارستانها عملاً امکان خرید نخواهند داشت، پرسش بنیادین این است؛ چرا ساختار تأمین و توزیع در این عرصه، چنین درهمگرهخورده و بیقاعده است؟